که کار بر ناراستی دارد. که بر ناراست کار کند. بدکردار. حیله باز. مکار. (ناظم الاطباء) : ز کج فعلیش مایه دار قلم خورد همچو نال قلم پیچ و خم. ملاطغرا (از آنندراج)
که کار بر ناراستی دارد. که بر ناراست کار کند. بدکردار. حیله باز. مکار. (ناظم الاطباء) : ز کج فعلیش مایه دار قلم خورد همچو نال قلم پیچ و خم. ملاطغرا (از آنندراج)
کنایه از سخت دل. (آنندراج) (رشیدی) : خصم سگدل ز حسد نالد چون جبهت ماه نور بی صرفه دهد وه وه عوا شنوند. خاقانی. همه کس عاشق دنیا و ما فارغ ز غم زیرا غم معشوق سگدل هست بر عشاق سگجانش. خاقانی. فرمود به سگدلان درگاه تا پیش سگان برندش از راه. نظامی. ، کنایه ازبدمرد. (آنندراج) : گر آزرم خواهم از این سگدلان نخوانند عاقل مرا عاقلان. نظامی. شوم پیش سگ اندازم دلی را که خواهد سگدل بیحاصلی را. نظامی. ، بددل. (آنندراج) (رشیدی) ، آزار کننده. (برهان) (ناظم الاطباء) : زعم منست کاسمان سجدۀ سگدلان کند زآن چو دم سگان بود پشت دوتای آسمان. خاقانی. گر کس بود سگجان منم این چرخ سگدل دشمنم تا کی زید زرین تنم گر آهنین جان نیستم. خاقانی. ، متظاهر، دارای ظاهر آراسته: صوفیان طبل خوار لقمه جو سگدلان و همچو گربه روی شو. مولوی
کنایه از سخت دل. (آنندراج) (رشیدی) : خصم سگدل ز حسد نالد چون جبهت ماه نور بی صرفه دهد وه وه عوا شنوند. خاقانی. همه کس عاشق دنیا و ما فارغ ز غم زیرا غم معشوق سگدل هست بر عشاق سگجانش. خاقانی. فرمود به سگدلان درگاه تا پیش سگان برندش از راه. نظامی. ، کنایه ازبدمرد. (آنندراج) : گر آزرم خواهم از این سگدلان نخوانند عاقل مرا عاقلان. نظامی. شوم پیش سگ اندازم دلی را که خواهد سگدل بیحاصلی را. نظامی. ، بددل. (آنندراج) (رشیدی) ، آزار کننده. (برهان) (ناظم الاطباء) : زعم منست کاسمان سجدۀ سگدلان کند زآن چو دم سگان بود پشت دوتای آسمان. خاقانی. گر کس بود سگجان منم این چرخ سگدل دشمنم تا کی زید زرین تنم گر آهنین جان نیستم. خاقانی. ، متظاهر، دارای ظاهر آراسته: صوفیان طبل خوار لقمه جو سگدلان و همچو گربه روی شو. مولوی